برچسب : نویسنده : 9mahtabeshabhayebimahf بازدید : 48 تاريخ : چهارشنبه 16 اسفند 1402 ساعت: 14:21
دو ماه گذش
دو ماه سخت گذشت
مگر چقدر جوانی میکنم مگر چقدر عاشقی میکنم
که دو بار باید بگذارم و بگذرم
از عشق از زندگی از داشتن ها
من بارها رها کردم
رفتم
دوباره ساختم
از نو به پا کردم
این بار اما
دلم لرزیده با عشق ...
تو با این عشق آتش مکن بر پا ....
نوشته شده در جمعه ۱۴۰۲/۱۲/۰۴ساعت توسط مهتاب صورتی|
مهتاب شب های بی ماه...برچسب : نویسنده : 9mahtabeshabhayebimahf بازدید : 53 تاريخ : چهارشنبه 16 اسفند 1402 ساعت: 14:21
برچسب : نویسنده : 9mahtabeshabhayebimahf بازدید : 62 تاريخ : پنجشنبه 26 بهمن 1402 ساعت: 13:50
اما خدا را شاکرم
گریه هایم را در طبقه 15 برجی رو به اقیانوس
گاه به شوق
و گاه به درد میریزم
مهاجرت سخت ترین واژه این زندگی است
و
من تنهای تنها
بی یار و یاور همیشگی ام
در خود فرو میروم
من
اینجا
کنار پنجره خیس خورده رو به اقیانوس
از همیشه همیشه تنها ترم .....
نوشته شده در یکشنبه ۱۴۰۲/۱۱/۲۲ساعت توسط مهتاب صورتی|
مهتاب شب های بی ماه...برچسب : نویسنده : 9mahtabeshabhayebimahf بازدید : 62 تاريخ : پنجشنبه 26 بهمن 1402 ساعت: 13:50
برچسب : نویسنده : 9mahtabeshabhayebimahf بازدید : 38 تاريخ : پنجشنبه 28 دی 1402 ساعت: 11:48
اینجا هر روزش بارانی است
دل من هم
دوری دلتنگی بغض های ناگهانی
با دستی که جدایمان میکند
با اینده ای مبهم
من اما در اغاز راهی غریبم
من در غربت
راه های بی راه را دانه دانه
در مینورم
نوشته شده در دوشنبه ۱۴۰۲/۱۰/۱۸ساعت توسط مهتاب صورتی|
مهتاب شب های بی ماه...برچسب : نویسنده : 9mahtabeshabhayebimahf بازدید : 35 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1402 ساعت: 15:43
برچسب : نویسنده : 9mahtabeshabhayebimahf بازدید : 46 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1402 ساعت: 22:11
اینجا اولین صبح است در سردترین کشور دنیا
که یخچال هایش دنیا را از تشنگی نجات می دهد
اینجا اولین صبح است و من دیشب تا صبح خواب عشق را میدیدم
دوستش دارم و به اندازه بینهایت قدردانم
باران زیبا میبارد
و من هوا را در میکشم
کاش هرگز تمام نشود
و
من دوباره از ته ته ته دلم بخندم
نوشته شده در جمعه ۱۴۰۲/۱۰/۰۱ساعت توسط مهتاب صورتی|
مهتاب شب های بی ماه...برچسب : نویسنده : 9mahtabeshabhayebimahf بازدید : 26 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1402 ساعت: 5:20
برچسب : نویسنده : 9mahtabeshabhayebimahf بازدید : 65 تاريخ : شنبه 26 فروردين 1402 ساعت: 13:58
نشسته ام زیر آفتاب داغ صبحگاهی
بهار میزند به در می کوبد به پنجره
بهار میکشد سرک
من اما آشفته ام
من اما حیرانم
من اما چشم به آینده دوخته ام
متزلزل ناآرام
قفس طلایی را تازه شناختم
دخترکی را هم در یک قفس طلایی اسیر کرده ام
این دنیا عجیب جایی است ...
نوشته شده در شنبه ۱۴۰۱/۱۲/۲۷ساعت توسط مهتاب صورتی|
مهتاب شب های بی ماه...برچسب : نویسنده : 9mahtabeshabhayebimahf بازدید : 82 تاريخ : سه شنبه 1 فروردين 1402 ساعت: 23:42